Log In
Or create an account ->
Imperial Library
Home
About
News
Upload
Forum
Help
Login/SignUp
Index
امشب می رسد باران
ببار ای ابر
در شبگیر مهتابی
باران را نمی فهمند
کنسرت شیرین کار گنجشکان
زندگی زیباست؛ آری آری
کبوترها
در تنگنای فرصت
باید رفت
قلم آه
دغدغه
قلب ی از پولاد باید
شعر با ید شعر باشد
تو را من چشم در راهم
خو شا پاییز
عاق
آرزو
خون
با شما و بی شما
صدا کردم تو را
چرا؟
از شب هراسم ن یست
زخم كوچه
اگر
درنگ
حباب
دلم ، تنهاست
یک شاخه گل
تفنگم را بده
ش بی دیگر بیا ای ماه
نشان من تو یی
چنین هستم
دل من چون دل من بود
مپوشان خون ما را ا ی زمین
صدا یی نیست
رها یم كن
پر یدم من
کسی مست است و
سرودم سرخها را در شقایق
کدامین یار؟
برگشت به اول کتاب
← Prev
Back
Next →
← Prev
Back
Next →